ظهر است.مطلب سینما چهار را برای
شرق می نویسم. چند سطری مانده است که تمام شود. تصمیم دارم مطلب فیلم تصادف را هم که قرار است پنجشنبه از سینما چهار پخش شود بنویسم و سریع بفرستم. اما از اتاق بغل می شنوم شرق توقیف شد.مطلب را نیمه کاره رها می کنم و شماره ی
حسن را می گیرم. صحت دارد؟ البته که دارد. می گویم چکار کنم مطلبم را تمام کنم ؟ می گوید می خوای کجا چاپ کنیم؟ می بینم حق با اوست. با این سوالم دنبال امید به رفع توقیف هستم. خبری نیست. با خنده به حسن تسلیت می گویم . او هم می خندد و می گوید همچنین غم آخرت باشد. تلفن را قطع می کنم . مطلب نیمه تمام را می گذارم توی کشوی میزم و به سه سال کار عاشقانه در شرق فکر میکنم. چه رویاهایی که می آیند...
سلام.........
وب لا خوبی داری....
موفق باشی
آفتاب در شرق غروب میکند ... ؟!
www.Faslenou.com
سلام محسن جان
اگه حال و روزت خوب بود یه خبری هم به ما بده.
قربان تو
شرق منتشر نمی شه !تو چرا اپ نمی کنی؟
سلام
به روزم. منتظر نظرات سازنده شما هستم لطفا به من سر بزنید.
سلام خدمت شما دوست عزیز
امیدوارم موفق بشسید با مطالب خوبتون
ولی باشعر قبلت خیلی حال کردم خیلی
گرچه به نظرم می آد زبان تو و زبان شهرم رفیع زاده
خیلی شبیه همه . خیلی زیاد
البته در مورد شعر چون هنوز این موضوع ها دست نخورده است ومردم استفاده از او نها رو درست نمی دونن جا برای کار زیاد داره ولی در هر صورت تو واقعا حرفه ای کارکردی
اما یک مشکل داره و اون ساده ادیشی در شعر تو
امیدوارم موفق باشی
امیدوارم موفق بشید
منتظر شما برا نظر در مورد شعر ها هستم
مطرود ادامه دارد بیایید