‌‌گفت‌ و گو با حسین‌ سناپور، نویسنده برنده‌ جایزه‌ بنیاد گلشیری

تنهایی ناگزیر آدم ها در زندگی شهری

‌‌مجتبی پورمحسن‌

شاگرد خلف‌ کلاسهای آقای هوشنگ‌ گلشیری، سالها پس‌ از تشکیل‌ کلاسهای خالق‌ “شازده‌ احتجاب” همچنان‌ سایه‌ این‌ نویسنده‌ بزرگ‌ را بر سرش‌ احساس‌ می‌کند. آخرین‌ آن‌ پس‌ از اهدای جایزه‌ی بنیاد گلشیری به‌ حسین‌ سناپور و اعتراض‌های پیامد این‌ جایزه‌ بود که‌ نام‌ این‌ نویسنده‌ را بار دیگر در کنار نام‌ هوشنگ‌ گلشیری قرار داد. اما دریافت‌ جایزه‌ی گلشیری نخستین‌ موفقیت‌ ادبی سناپور نبود. او در اواخر دهه‌ی هفتاد به‌ خاطر رمان‌ “نیمه‌ی غایب” برنده‌ی جایزه‌ی مهرگان‌ شد و در نتیجه‌ی این‌ موفقیت‌ اولیه‌ رمان‌ او به‌ چاپ‌ دوازدهم‌ رسید. “ویران‌ می‌آیی” دومین‌ رمان‌ سناپور بودکه‌ مثل‌ کتاب‌ اولش‌ مورد استقبال‌ قرار نگرفت. پس‌ از آن‌ وی به‌ انتشار دو مجموعه‌ داستان‌ دست‌ زد. “با گارد باز” و “سمت‌ تاریک‌ کلمات”. “با گارد باز” به‌ خاطر زبان‌ دشوارش‌ چندان‌ نظر منتقدان‌ و مخاطبان‌ را جلب‌ نکرد. اما در کتاب‌ “سمت‌ تاریک‌ کلمات” نویسنده‌ رابطه‌ی انسان‌ امروز را مورد توجه‌ قرار می‌دهد. او در داستانهای این‌ مجموعه‌ تنهایی انسان‌ را در جهان‌ پرهیاهوی امروز به‌ تصویر می‌کشد. با حسین‌ سناپور درباره‌ی کتاب‌ “سمت‌ تاریک‌ کلمات” و حاشیه‌های پیرامون‌ جایزه‌ی ادبی گلشیری به‌ گفت‌ و گو نشستیم.ادامه

گفت‌‌وگو با محمد کشاورز، برنده‌ی‌ جایزه‌ی منتقدین‌ و نویسندگان‌ مطبوعات‌

نام‌ گلشیری‌ با گله‌های‌ ما خدشه‌ دار نمی‌شود

نام‌ محمد کشاورز چند روز پیش‌ از آنکه‌ جایزه‌ی‌ منتقدین‌ و نویسندگان‌ مطبوعات‌ را دریافت‌ کند بر سر زبانها افتاد. او یکی‌ از سه‌ نویسنده‌ برجسته‌ای‌ بود که‌ به‌ شدت‌ از نتیجه‌ جایزه‌ی‌ گلشیری‌ انتقاد کرد. کشاورز انتخاب‌ برگزیدگان‌ جایزه‌ی‌ گلشیری‌ را از میان‌ شاگردان‌ این‌ نویسنده‌ فقید، به‌ تقسیم‌ آش‌ نذری‌ تشبیه‌ کرده‌ بود.

در حالی‌ که‌ نام‌ محمد کشاورز در بین‌ نامزدهای‌ دریافت‌ جایزه‌ی‌ گلشیری‌ دیده‌ می‌شد. چند روز بعد این‌ نویسنده‌ بامجموعه‌ داستان‌ “بلبل‌ حلبی” جایزه‌ منتقدین‌ و نویسندگان‌ مطبوعات‌ را دریافت‌ کرد. اهدای‌ جایزه‌ی‌ ادبی‌ اصفهان‌ نیز مهر تایید دیگری‌ بود بر توانایی‌های‌ این‌ نویسنده.

محمد کشاورز متولد ۱۳۳۷ در شهرستان‌ مرودشت‌ است. اولین‌ مجموعه‌ داستان‌ او با نام‌ “پایکوبی” در سال‌ ۷۴ منتشر شد و برای‌ نویسنده‌ جایزه‌ ادبی‌ گردون‌ را به‌ ارمغان‌ آورد. البته‌ از محمد کشاورز در سال‌ ۵۸ دو کتاب‌ “جیران” و “پوست‌ مخملی” نیز منتشر شده‌ که‌ خودش‌ تمایلی‌ ندارد که‌ در کارنامه‌ ادبی‌ اش‌ باشد.ادامه

‌به‌ جرم‌ دیگر نخواهی

‌نگاهی‌ به‌ رمان‌ توقیف‌ شده‌ "میرا"، نوشته‌ی کریستوفر فرانک‌ با ترجمه‌ لیلی‌ گلستان‌

"برای‌ فرد سالم، دوست‌ داشتن‌ عیب‌های‌ دیگری‌ بزرگترین‌ دلیل‌ عشق‌ است"
از متن کتاب

تعداد رمانهایی‌ که‌ در نقد وضعیت‌ فکری‌ خاصی‌ نوشته‌ شده‌اند کم‌ نیست‌ اما آنهایی‌ که‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ ادبیات‌ هستند و صرفا کارکرد رسانه‌ای‌ ندارند خیلی‌ زیاد نیست. نقد وضعیت‌ انسان‌ مدرن‌ دقیقا با رسالت‌ رمان‌ یعنی‌ خلق‌ دنیای‌ فردی‌ شخصیت‌ها مطابقت‌ دارد. به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ رمان‌ را هنر دوران‌ مدرن‌ نامیده‌اند.

میرا رمانی‌ است‌ که‌ هر دو این‌ ویژگی‌ها را به‌ بهترین‌ شکلش‌ دارد. یعنی‌ هم‌ ماهیت‌ رمان‌ را به‌ جا می‌آورد و هم‌ نقد اندیشه‌ای‌ خاص‌ را در دستور کار قرار داده‌ است. رمان‌ جمع‌ و جور “میرا” یکی‌ از مهمترین‌ بحث‌های‌ قرن‌ بیستم‌ را به‌ چالش‌ می‌کشد. تناقض‌ مفاهیمی‌ همچون‌ عدالت‌ با هویت‌ فردی‌ آدمها، مهمترین‌ مساله‌ی‌ کتاب‌ است. شخصیت‌ اصی‌ کتاب‌ که‌ راوی‌ هم‌ هست‌ در وضعیتی‌ که‌ دچارش‌ شده‌ و همه‌ به‌ آن‌ مبتلا شده‌اند به‌ روایت‌ پیرامونش‌ می‌پردازد. او سعی‌ می‌کند متفاوت‌ باشد.

برای‌ مخاطب‌ در ابتدای‌ داستان‌ راوی، نویسنده‌ای‌ است‌ با افکار مالیخولیایی‌ که‌ دنیایی‌ موهوم‌ را به‌ تصویر می‌کشد. اما چندی‌ نمی‌گذرد که‌ ماهیت‌ کار راوی‌ مشخص‌ می‌شود. او می‌نویسد - اینگونه‌ می‌نویسد - تا از دنیایی‌ پیرامونش‌ جدا باشد. در فضای‌ پیرامون‌ راوی‌ نیرویی‌ وجود دارد که‌ جز در چند فصل‌ آخر کتاب‌ هرگز تصویر مشخصی‌ از آن‌ ارایه‌ نمی‌شود. در فصل‌ پایانی‌ کتاب‌ است‌ که‌ نام‌ این‌ نیرو مشخص‌ می‌شود: “دولت”.

کریستوفر فرانک‌ با امتناع‌ از وقوع‌ حوادث‌ داستان‌ در ساختاری‌ سیاسی، از تقلیل‌ رمانش‌ به‌ بیانیه‌ای‌ سیاسی‌ جلوگیری‌ می‌کند. چه‌ اگر کل‌ رمان‌ در فضایی‌ سیاسی‌ رخ‌ می‌داد درک‌ عمق‌ ادامه

‌از گفتمان‌ عصر خود دور هستیم‌

‌گفت‌ و گو با حافظ‌ موسوی، شاعر درباره‌ی‌ جهانی‌ شدن‌ شعر فارسی‌

حافظ‌ موسوی‌ یکی‌ از شاعران‌ مطرح‌ دهه‌ی‌ هفتاد بود او در کنار شاعرانی‌ جوان، بخشی‌ از گفتمان‌ غالب‌ شعر دهه‌ی‌ هفتاد را هدایت‌ کردند که‌ نگاه‌ متعادل‌تری‌ به‌ نقش‌ زبان‌ در شعر داشتند. موسوی‌ امروز در سالهای‌ میانسالی‌اش‌ چهار کتاب‌ در کارنامه‌ دارد. “دستی به شیشه‌های مه گرفته دنیا”، “سطرهای‌ پنهانی”، “شعرهای‌ جمهوری”، “زن، تاریکی‌ و کلمات” چهار مجموعه‌ شعری‌ است‌ که‌ از او منتشر شده‌ است. او دبیر تحریریه‌ی‌ مجله‌ی‌ توقیف‌ شده‌ی‌ “کارنامه” نیز هست.

آقای‌ موسوی‌ در یک‌ سال‌ اخیر جهانی‌ شدن‌ شعر معاصر فارسی‌ و حضور شاعران‌ ایرانی‌ در عرصه‌ی‌ جهانی‌ خیلی‌ مورد بحث‌ قرار گرفته‌ است. فکر می‌کنید چه‌ عاملی‌ باعث‌ شد که‌ در این‌ مقطع‌ زمانی‌ و در حالی‌ که‌ شعر در ایران‌ با بحران‌ مخاطب‌ رو به‌ رو است‌ شاعر ایرانی‌ به‌ فکر مخاطب‌ جهانی‌ بیفتد؟

من‌ از واکنش‌ جهانی‌ در این‌ مورد مطلع‌ نیستم‌ و فکر نمی‌کنم‌ که‌ در جایی‌ غیر از ایران‌ درباره‌ی‌ شعر فارسی‌ حرف‌ جدی‌ زده‌ شود. الا اینکه‌ مولانا به‌ عنوان‌ یک‌ ایرانی‌ در آمریکا و غرب‌ مطرح‌ است‌ اما او را به‌ ادبیات‌ ایران‌ و یا فارسی‌ مربوط‌ نمی‌کنند اما طبیعی‌ است‌ مهاجرین‌ دوره‌ی‌ اخیر که‌ از ایران‌ رفته‌اند برای‌ شناساندن‌ زبان‌ فارسی‌ ...ادامه

‌اهمیت‌ رضا براهنی‌ بودن‌

‌درباره‌ی‌ نسبت‌ شعر و نظرات‌ دکتر رضا براهنی‌ و شعر امروز
‌مجتبی‌ پورمحسن‌

رضا براهنی‌ در دهه‌ی‌ هفتاد در حوزه‌ی‌ شعر تنها یک‌ کتاب‌ چاپ‌ کرد اما در تمام‌ سالهای‌ دهه‌ی‌ هفتاد و چند سالی‌ که‌ از دهه‌ی‌ هشتاد گذرانده‌ایم‌ نام‌ او یک‌ پای‌ بحث‌هایی‌ بوده‌ که‌ پیرامون‌ شعر صورت‌ پذیرفته‌ است. براهنی‌ شاعر محبوبی‌ نیست. اما در همین‌ ابتدا بی‌آنکه‌ بخواهم‌ شعر او را بدون‌ دلیل‌ از تمام‌ اتهاماتی‌ که‌ در سالهای‌ گذشته‌ متوجه‌اش‌ شده‌ مبرا بدانم‌ به‌ بخشی‌ از مقاله‌ی‌ بلند "چرا من‌ دیگر شاعر نیمایی‌ نیستم؟" اشاره‌ می‌کنم‌ که‌ می‌تواند به‌ عنوان‌ دلیل‌ اصلی‌ عدم‌ محبوبیت‌ براهنی‌ مورد استفاده‌ قرار گیرد. براهنی‌ می‌نویسد: "هرگاه‌ وزن‌ جدیدی، زبان‌ جدیدی، قالب‌ جدیدی‌ معرفی‌ می‌شود، مردم‌ فکر می‌کنند وزن‌ جدید، زبان‌ جدید، قالب‌ جدید معرفی‌ نشده‌ است، بلکه‌ با هویت‌ آنها بازی‌ شده‌ است."

اما عمده‌ مخالفت‌ با نظرات‌ و شعرهای‌ براهنی‌ نه‌ از سوی‌ "مردم" که‌ ازجانب‌ شاعرانی‌ بوده‌ است‌ که‌ خود در سالهای‌ اخیر شعر نوشته‌اند. با این‌ حال‌ نمی‌توان‌ عدم‌ مخالفت‌ "مردم" با شعر براهنی‌ را به‌ نو نبودن‌ آن‌ نسبت‌ داد چرا که‌ به‌ دلیل‌ قطع‌ ارتباط‌ بین‌ خواننده‌ و شعر (خواننده‌ در معنای‌ عامش) مردم‌ اعتنایی‌ به‌ نحله‌های‌ متفاوت‌ شعر معاصر ندارند. بنابراین‌ می‌توان‌ چنین‌ پنداشت‌ که‌ مقصود براهنی‌ از "مردم" همان‌ جامعه‌ ادبی‌ است...

همانطور که‌ گفته‌ شد این‌ تنها می‌تواند یکی‌ از دلایل‌ عدم‌ محبوبیت‌ براهنی‌ باشد. ولی‌ برای‌ بررسی‌ نقش‌ براهنی‌ در شعر دهه‌ گذشته‌ باید به‌ بررسی‌ تنها کتاب‌ او که‌ در سال‌ 74 منتشر شد یعنی‌ "خطاب‌ به‌ پروانه‌ها" و "چرا من‌ دیگر شاعر نیمایی‌ نیستم" پرداخت. ادامه