کتاب من از این رییس جمهور تا آن رییس جمهور!

دارد می شود سه سال از زمانی که تصمیم گرفتم دومین مجموعه شعرم را چاپ کنم. بار اول یکسال کتاب توی ممیزی ماند اسمش بود آدم در دم مرد هوا خراب است. بعد گفتند نه! نمی شود. غیر قابل چاپ است. ریدن دارد ،شاشیدن دارد ،سکس دارد. درحالیکه آنهایی که شعرها راخوانده اند تایید می کنند که شعرها برانگیزاننده نیست اگرچه چند تا کلمه سکسی تویشان هست.بماند که قاعدتا آدم باید آزاد باشد هرچه را که دلش می خواهد چاپ کند. بماند که تمام این کلمات در فرهنگ های مختلف فارسی آمده اند .اگر مشکلی در این مورد هست لااقل در چاپ جدید لغتنامه ها( از آنجاییکه کتاب ها برای تجدید چاپ باید مجوز بگیرند)این کلمات را حذف کنند. تا ما هم بدانیم که قرار است بخشی از فرهنگمان را فراموش کنیم تا بایستیم و نگاه کنیم که فرهنگمان را تاراج می کنند.

گذشت و من با مشورت با چند تا از دوستان شاعر تصمیم گرفتم شعرهای مورد دار را بردارم و یک مجموعه دیگر از شعرهایم را اضافه کنم به کتاب و اسمش را بگذارم هفت ها .چهار ماه گذشته است و من دیگر حالم دارد به هم می خورد. اصلا دلم می خواهد فراموش کنم که چنین شعرهایی دارم اما اگر شاعر باشید می فهمید که نمی شود.

راستش حالا انتظار زیادی ندارم . ممیزی آن یکی رییس جمهور که به اصطلاح اهل فرهنگ بود چنان برخورد کرد. پس از وزیر این رییس جمهور چه انتظاری داشته باشم.

نقدی بر مجموعه شعر باغبان جهنم سروده ی محمد شمس لنگرودی نوشته آزیتا حقیقی جو