چه رویاهایی که با توقیف شرق می آیند
ظهر است.مطلب سینما چهار را برای شرق می نویسم. چند سطری مانده است که تمام شود. تصمیم دارم مطلب فیلم تصادف را هم که قرار است پنجشنبه از سینما چهار پخش شود بنویسم و سریع بفرستم. اما از اتاق بغل می شنوم شرق توقیف شد.مطلب را نیمه کاره رها می کنم و شماره ی حسن را می گیرم. صحت دارد؟ البته که دارد. می گویم چکار کنم مطلبم را تمام کنم ؟ می گوید می خوای کجا چاپ کنیم؟ می بینم حق با اوست.  با این سوالم دنبال امید به رفع توقیف هستم. خبری نیست. با خنده به حسن تسلیت می گویم . او هم می خندد و می گوید همچنین غم آخرت باشد. تلفن را قطع می کنم . مطلب نیمه تمام را می گذارم توی کشوی میزم و به سه سال کار عاشقانه در شرق فکر میکنم. چه رویاهایی که می آیند...