شعری از ازرا پاند

ترجمه: مجتبی پورمحسن


یک دختر

درخت وارد دستان من شده است

شیره ها از بازوانم بالا رفته اند

درخت از سینه ی من به پایین رشد کرده است

شاخه ها همچون بازوانم از من ریشه می گیرند

 

درخت تویی

خزه ها تویی

تو بنفشه هایی هستی که باد بر فرازشان می وزد

کودکی هستی چنان بزرگ

و همه ی اینها برای دنیا احمقانه است