یک شعر از خودم

ریختن

 

تمام عطرهای دنیا را خالی کنم روی تنم

بوی گندم نمی رود

بالا می آورم بالاتر می آورم

بوی تنت را روی خودت

بریزم؟

 

سیخ ایستاده است

موهایت روی عطر تند پاها

بریزم؟

موهای تنم را بریزم؟

 

کمر راست نمی کند دیوار

رنج مرا می کند

من چه می کنم تو چه می کنی

رنج من تو را می کند

بریزم؟

اشک های خودم را توی همین چاردیواری

 

گندش بزند

از کمر نمی افتد دنیا

ریخته ام

از تن

از چشم

از ریختن

بریزم؟ آب خودم را

روی کمرت بریزم؟

نظرات 3 + ارسال نظر
تکتم پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:54 ب.ظ http://www.tamamemah.bloffa.com

شعر خوبی است.مرسی
شعر هاتو دنبال خواهم کرد

کیوان پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.skamparvar.blogspot.com

عالی بود. جدی تحت تاثیر قرار گرفتم. مرتب بهت سر خواهم زد

کیوان یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:19 ب.ظ http://www.gkamparvar.blogspot.com

چه کنم؟ بازم اومد و کفم برید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد